برایان ناصری که در کریسمس اصلی در اصطبل همسایه عیسی مسیح به دنیا آمد، زندگی خود را با اشتباه گرفتن یک مسیحا می گذراند.

یک رهبر جوان ساده لوح برای پر کردن یک جای خالی در سنای ایالات متحده منصوب می شود.

یک کودک بیگانه از دنیای در حال مرگ خود تخلیه می شود و به زمین فرستاده می شود تا در میان انسان ها زندگی کند.

مارکوس لوترل و تیمش در اواخر ژوئن 2005 مأموریتی را برای دستگیری یا کشتن رهبر بدنام طالبان احمدشاه آغاز کردند. مارکوس و تیمش در یکی از شجاعانه‌ترین تلاش‌های جنگ مدرن برای جان خود بجنگند.

یک زوج متاهل کسل‌شده با تعجب متوجه می‌شوند که هر دو قاتلی هستند که توسط آژانس‌های رقیب برای کشتن یکدیگر استخدام شده‌اند.

کریس تیلور، یک سرباز تازه کار در ویتنام، خود را در نبرد اراده بین دو گروهبان، یکی خوب و دیگری شر، گرفتار می یابد.

برایان میلز که متهم به قتلی بی رحمانه شده است که هرگز مرتکب یا شاهد آن نبوده است، فرار می کند و مجموعه مهارت های خاص خود را برای یافتن قاتل واقعی و پاک کردن نام او به نمایش می گذارد.

وقتی الیزابت بنت با روحیه با آقای دارسی مجرد، ثروتمند و مغرور ملاقات می کند، جرقه ها به پرواز در می آیند.

فیلم در سال 1876 میلادی در غرب آمریکا اتفاق می‌افتد و در مورد کلانتر روی پولسیفر است که پس از درگیری با یک باند یاغی بدنام، وارد زندگی پس از مرگ می‌شود. اما پس از استخدام شدن توسط R.I.P.D (مامورین اجرای قوانین زندگی پس از مرگ) شانس دوباره‌ای برای بازگشت به زمین پیدا می‌کند. ولی زمانی که برای گرفتن انتقام مرگ خود بازمی‌گردد، متوجه می‌شود دروازه‌ای به سوی جهنم در شهر قدیمی Red Creek باز شده است که نه تنها مردم محلی، بلکه کل بشریت را تهدید می‌کند. حال او باید برای نجات دنیا وارد عمل شده و…

یک پلیس طی اتفاقی کشته می شود و پس از مرگ، روحش به سازمان پلیس های مرده می پیوندد تا با همکاری دیگر روح های این سازمان، قاتل زنده خود را بیابد و وی را به سزای اعمالش برساند...